محل تبلیغات شما
چه روزگار روی خوشی نشانم داد.
عجب آرزوی خوشی به کامم داد.چه روزگار مهربان شده بود.
دستی گرم به دستِ دست هایم داد.

دمت گرم روزگارچه خوب شیرین دهانم کردیعجب ذوقی به چشم هایم نشاندی.
چه خوش تا کردی روزگار.دمت گرم

چه صبح روشنی دیدم به چشم.چه آفتاب ملایمی به قلبم نشست.
عجب آسمانِ ماهی بر زمین آمد.چه فرشته ای به چشم های لرزانم زل زد. 
چه جشنی روی گلدسته های نگاهت به پا بود.چه هلهله ای زیر بال کبوتر ها بود
دمت گرم روزگاردمت گرم

عجب هدیه ای نصیبم کردیچه آواز خوشی زیر گوشم خواندی
عجیب بود برایم لبخند های پی در پی ات.دلهره های داغ و شیرین مداومت.
نگاه هراسان و عاشقانه و مضطربت.
چه کوک شد موسیقی شور و نغمه های حماسی حرف هایت
چه جور شد قرار ماه با انعکاس دریا روی گونه هایم
تو آن موقع جان دادی به یک عمر دلگرفتگی هایم.دمت گرم روزگار

حالا بیا نزدیک ترمی خواهم تو را هر لحظه در قنوت زندگی بالا بگیرم.به خود ببالم و دنیا را خیره و آسمان را مات ببینیم.بیا نزدیک تر زیر گوشت قرار است خصوصی تر از این ها بگویممی ترسم دلربایی هایت را بی پروا بگویممی فهمی؟
می ترسم بگویم.بیا نزدیک تر.
وای روزگار !  این خاطره ها و خیالش چه دل انگیز است.

این مردانگیت به تمام نامردی های تا به امروزت و حسرت های مانده بر دلم می ارزید
دمت گرم روزگار.

http://8pic.ir/images/7b8l1xzdd5v844ptyr8.jpg
این دردنوشت هانه دل نشین اند نه زیبا، اینها فقط یک مشت
حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی دردناک، از یک ، دل ناکام اند.
و تنها مخاطبش، غایب است.

روزهای برمه __ جورج اورول

میگن از چشمات شیطنت میباره

تو به من هیچ دینی نداری

روزگار ,های ,دمت ,هایم ,تر ,ها ,دمت گرم ,گرم روزگار ,بیا نزدیک ,نزدیک تر ,به چشم

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ همسفران رودهن James's site Betty's receptions دنیای فانی admina-san binnicomu خبرنامه اجتماعی سایت creakguematli tratanjumro