محل تبلیغات شما

عکس و شعر



اغلب آدم ها همیشه همین طورند. اگر کسی را پذیرفتند همه عیوبش را حسن می بینند و کوچکترین

انتقادی برشخص مورد پسند ایشان وارد نیست

و اگر از کسی نفرت پیدا کردند از همه خصلت های نیکوی او چشم پوشی می کنند و عیوب او را بزرگ می نمایانند. در هیچ موردی حد وسط ندارند.


" روزهای برمه __ جورج اورول "


13b9ff84f3a627bb577719c84ad719bc-425

مــیگن از چـِــشام شــِــیـْـطـَــنـَـتْ مــیـبــاره

مـیگن خـِــیـــلــــــــے حـــاضــِــر جـَــوابــــَــم

مـیگن زبـــــــــــون دارم ایـــن هــــــوا

میگن هـــَــمـــیــشـِــہ شـــادَم

میگن صـِــدا خـَـنـْـدِهـ هـــات هـَــمــیــشـِــگــیــِـه

میگن زلـــــــــــــــــــزلــــــــــه ام

ولــى لامَصــــبـــا هـَ‌مـَشـــــــــــــــون ظـــاهـِـــر بــینــَـن :)

هــــیــشــكـــى نــِــمــیـــگـــِـہ

چــِــرا چــِـشـــام ایـنـْـقــَــد غــَــــــــــم داره

133d50543bf737ca4e07c2b93d0a88e8-425



تو به من هیچ دینی نداری . هیچـــــی.

اگه عاشقت شدم. خودم خواستـــــم.

اگه همه دنیامو با تو ساختم.

خودم خواستـــــم.

اگه بعد از رفتنت همین خیالتـــــم با دنیا عوض نمیکنم.

خودم خواستـــــم

ولی تو مدیونـــــی به همه کسایی که بعد از تو.

از ته دل بهم گفتن دوســــت دارم

و من پوزخنـــــد زدمو رد شدم.

چون دیگه این حرف و بـــــاور نمی کنم.
چه روزگار روی خوشی نشانم داد.
عجب آرزوی خوشی به کامم داد.چه روزگار مهربان شده بود.
دستی گرم به دستِ دست هایم داد.

دمت گرم روزگارچه خوب شیرین دهانم کردیعجب ذوقی به چشم هایم نشاندی.
چه خوش تا کردی روزگار.دمت گرم

چه صبح روشنی دیدم به چشم.چه آفتاب ملایمی به قلبم نشست.
عجب آسمانِ ماهی بر زمین آمد.چه فرشته ای به چشم های لرزانم زل زد. 
چه جشنی روی گلدسته های نگاهت به پا بود.چه هلهله ای زیر بال کبوتر ها بود
دمت گرم روزگاردمت گرم

عجب هدیه ای نصیبم کردیچه آواز خوشی زیر گوشم خواندی
عجیب بود برایم لبخند های پی در پی ات.دلهره های داغ و شیرین مداومت.
نگاه هراسان و عاشقانه و مضطربت.
چه کوک شد موسیقی شور و نغمه های حماسی حرف هایت
چه جور شد قرار ماه با انعکاس دریا روی گونه هایم
تو آن موقع جان دادی به یک عمر دلگرفتگی هایم.دمت گرم روزگار

حالا بیا نزدیک ترمی خواهم تو را هر لحظه در قنوت زندگی بالا بگیرم.به خود ببالم و دنیا را خیره و آسمان را مات ببینیم.بیا نزدیک تر زیر گوشت قرار است خصوصی تر از این ها بگویممی ترسم دلربایی هایت را بی پروا بگویممی فهمی؟
می ترسم بگویم.بیا نزدیک تر.
وای روزگار !  این خاطره ها و خیالش چه دل انگیز است.

این مردانگیت به تمام نامردی های تا به امروزت و حسرت های مانده بر دلم می ارزید
دمت گرم روزگار.

http://8pic.ir/images/7b8l1xzdd5v844ptyr8.jpg
این دردنوشت هانه دل نشین اند نه زیبا، اینها فقط یک مشت
حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی دردناک، از یک ، دل ناکام اند.
و تنها مخاطبش، غایب است.

ذکرهای آرامش دهنده:

برای هر ترسی<لا إله إلا الله>

برای هر غم واندوهی<ماشاء الله>

برای هرنعمتی<الحمد لله>

برای هرآسایشی< الشکر لله>

برای هرچیزشگفت آوری <سبحان الله>

برای هرگناهی<أستغفر الله>

برای هرمصیبتی<إنا لله و إنا إلیه راجعون>

برای هرسختی ودشواری <حسبی` الله>

برای هرقضا وقدر <توکلت علی الله>

برای هرطاعت وگناهی(یعنی درهمه حال)(آمرزش گناهان،وسوسه شیطان و):

<لاحول` ولا قوه` إلا بالله العلی العظیم>

toptoop.ir.jpg


صـــداے قــلبــم مـے پــیچـــد در اتـــاق ،
هــیــچ ڪــس بــاور نــخــواهـــد ڪـــرد 
رگــــ هــاے مـــن بــه جـــاے نــبــض 
بــغـض دارنـد . . .
رگــــم را بــزنــم اشــڪـــ مــــے آیــد ! 
ڪــــجـــاے دلــــم دســت گـــذاشـتـے . . .
ڪـــه هــر چــه آه مــے ڪـشــم ، شـڪــل انـگـشـتـان تـــو مــے شـــود !

هیـــــچوقت کســی رو پــس نــزن کــه

دوسِتــــ داره . مراقــــــبته .

و نگرانــــــــــــت میشــه

چـــون یــک روز بیــدار میشـــی و میبینــی .

مـــــــــاه رو از دســــت دادی .

وقتــی که داشــتی ســـــــتاره ها رو میشـــمردی .

روزی زنی با شوهرش غذا میخورد. فقیری درب خانه را زد. زن بلند شد و دید که فقیر است. غذایی برداشت تا به او بدهد.
شوهرش گفت: کیست ،؟
زن جواب داد: فقیر است برایش غذا میبرم.
شوهرش مانع شد تا اینکه جر و بحث شان بالا گرفت و کارشان به طلاق کشید.
سالیان سال گذشت و زن شوهر دیگری گرفت. روزی با شوهر دومش غذا میخورد
که فقیری در خانه را زد، مرد در را باز کرد. دید که فقیری است که نیاز به غذا دارد. به خانه برگشت و گفت: ای زن غذایی برای فقیر ببر.
زن فورا بلند شد و غذا را برد
اما . . .
زن با چشمانی پر از اشک برگشت.
شوهرش گفت چه شده ای زن.
زن گفت: این فقیر که در خانه آمده شوهر قبلی من است.
مرد زنش را در آغوش گرفت و سپس رو به او کرد و گفت.: من هم همان فقیری هستم که آن روز به در خانه شوهرت آمدم.
.
هیچگاه زمان به یک حال نیست، پس هرگز نباید کبر و غرور را به خود راه داد !

انسان ممکن است با یک نفر

انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند و آن شخص برایش یک غریبه باشد
می تواند با یک نفر بیست دقیقه بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند …

اوریانا فالاچی قطعه ای از کتاب گر خورشید بمیرد

منشور پارسوماش از کوروش بزرگ شاه هخامنشی

بگذارید هر کس به آیین خویش باشد
ن را گرامی بدارید
فرودستان را دریابید
و هر کس به تکلم قبیله ی خود سخن بگوید
آدمی تنها در مقام خویش به منزلت خواهد رسید
گسستن زنجیرها آرزوی من است
رهایی بردگان و عزت بزرگان آرزوی من است
شکوه شب و حرمت خورشید را گرامی میداریم
پس تا هست
شب هایتان به شادی باشد و
روزهایتان راز دار رهایی باد
این فرمان من است
این سخن وصیت من است
او که آدمی را از ماوای خویش براند
خود نیز از خواب خوش رانده خواهد شد
تا هست
هوادار دانایی و تندرستی باشید
من چنین پنداشته ام
چنین گفته
و چنین خواسته ام

(کوروش بزرگ ، فاتح دلها)

آخرین جستجو ها

اندروید وز ANDROIDVES اهل سنت واقعی! asincritaf Rita's notes انجام پروژه هایdatabase Beatrice's life †פֿـادم سیــاهــ† bangpantitua mosmarumar خرید فروش قیمت پد اتو Iron Express خانگی چیست چیه از کجا بخرم